اگــر دروغ رنگــــ داشت
هــر روز شایـــد
ده هــا رنگین کمــــان در دهــان ما نطفــه می بست
و بی رنگــی کمیـاب ترین چیــزهـا بود
اگــر شکستــن قلب و غــرور صــدا داشت
عاشقـان سکــوت شب را ویران می کردند
اگــر به راستــی خواستـن توانستـن بود
محــال نبــود وصــال
و عاشقـــان که همیشــه خواهـانند
همیشــه می توانستنــد تنهــا نباشنــــد
اگــر گنـــاه وزن داشت
هیـچ کس را تــوان آن نبــود که قــدمی بردارد
تــو از کوله بار سنگیــن خــویش ناله می کردی
و من شــاید کمـــر شکستــه ترین بودم